به دل هم نشستیم
و عاشق شدیم . . .
همچون چهره ی ماه
که به دل برکه می نشیند
و هیچ دستی
توان بیرون انداختنش را
ندارد . . .

آری آغاز دوست داشتنت است گر چه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتنت زیباست

بی تو هیچ نمیخواهم . . .
نه آسمان
نه زمین
نه باران
نه خیس شدن
گرمای دستانت را به م نبده
همه چیز را از من بگیر !!

ماه من مبادا گرفته باشی
که شهری را به نماز آیات وا می دارم . . . !!

ضبط میکنــم تمــام حــرف هــایــت را
نه بــرای روزهای بی تـو بـودن . . . !

صدایت آنقدر آرامــم میکـند کهـ

یـادم میـرود بایـد نفس بکشــم .

تا دنیا دنیاست بمون کنارم

من هیچ کی رو غیر تو دوست ندارم

تا دنیا دنیاست دل من فداته

اون دلی که عاشقه خنده هاته

هدیه ای که برای تولد من آورده بود

یک تابلو بود که با خط درشت رویش نوشته بود :

زندگی پوچ و بی معناست

در صورتی که او همیشه به من می گفت :

تو تموم زندگی منی !

رفته است و مهرش از دلم نرود

ای ستاره ها، چه شد که او مرا نخواست

ای ستاره ها، ستاره ها، ستاره ها

پس دیار عاشقان جاودان کجاست

بسکه لبریزم ازتو میخواهم

چون غباری زخود فرو ریزم

یک درآغوش کشیدن بیصدا

میتواند براى قلبى محزون هزاران کلمه معنى داشته باشد…

اگر موهایت نبود
باد را چطور نقاشی می کردم ؟

عاشق اسمم می‌شوم وقتی تو اسمم را با میم به انتها می‌رسانی عشقم

طرح کمرنگی بودمازعشق
نقطه چینیازخویش
تو تمامم کردی

مرد رویایی کسیهکهحتی وقتی مانند سگوگربه به جون هم افتادیم شب نذاره ازتوبغلش جم بخوریوبگه:آشتی نکردیما
ولی من بدون تو خوابم نمیبره :

هر زمانکهمی‌خواهم به سمتت بیایم
یادم میوفتد دلتنگی هرگز بهانه خوبی
برای تکرار یک اشتباه نیست

بـــــه چــــه میـــخنــــــــدی تـــــو ؟

بــــه نـگـاهـــــم کــــه مـسـتـــــــانــــه تـــو را بــاور کــــرد

یــا بـــه افـســـــــــونـگــــری چـشـــــمـانت

کــه مـــرا ســـوخت و خــاکـسـتـــــر کــــرد ؟

خـنــــده دار است ، بـخـنـــــــد !!

این روز ها از کنار من که میگذری احتیاط کن

هزاران کارگر در من

مشغول کارند

روحیه ام در دست تعویض است!

یک غنچه بدون شاخه خواهد پژمرد / یک شاخه بدون غنچه هم خواهد مرد

سوگند به عشق ، باغبان برگردان / بی غنچه دلم تاب نخواهد آورد

دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟

دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟

شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌

گریه کن پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟

شست باران همه کوچه و خیابانهارا پس چرا مانده غمت....

خدای من اگر تو دست مرا بگیری هیچکس مرا دست کم نمیگیرد...

یه نام خدایی که دغدغه از دست دادنش را ندارم

عاشق خدایی هستم که بخواهیم یا نخواهیم دوستمان دارد....

راه برگشتن ندارم به جنون رسیده کارم....

دل میبریو جان هم این میبری و ان هم....

مبارک ان دمی کایی مرا گویی ز یکتایی:

من ان تو.تو ان من.چرا غمگین و پر دردی ؟

انصاف نیست یکبار به دنیا امدن واین همه مردن....

از پاییز گله مکن برگهای در خت خود بی وفایند...

از صفر تا صد من بخدا عاشقت شدم

ای صفر عاشقی تو برو دردسر نشو ..

بی شانه تو سر ب کجا میگذاشتم ...

ادم ها همیشه نیاز به ....

از دست دیگران به کناری گریختم ...

تو کیستی ....

وقتیی دو قلب قسمت هم باشند...

هر نگاهی میتواند خلوتم را بشکند...

یکی باش برای یک نفر ....

بترس از ان که سکوت کرد...

تا وقتی تو هستی دستانم را بگیری ....

ادمی را دیدم با سایه خود درد دل میکند...